فرهنگ سازمانی

دسته بندی ها : آموزش 28 جولای 2021 سهیلا سرگزی 1343 بازدید

فرهنگ یک سازمان نحوه مناسب رفتار در درون یک سازمان می باشد. در واقع فرهنگ سازمانی شامل اعتقادات و ارزش های مشترک بین کارکنان است که توسط رهبر سازمان مربوطه مشخص می گردد، سپس از طریق روش های مختلفی توسعه و تقویت می شود و نهایتاً منجر به شکل گیری رفتارها و درک کارکنان آن سازمان می گردد.

فرهنگ سازمانی برای هر صنعت و کسب و کاری به طور قابل توجهی متفاوت است، بنابراین الگوی فرهنگی یکسان برای همه کسب و کارها و صنایع وجود ندارد که پاسخگوی نیازهای همه سازمان ها باشد. همه سازمان های موفق دارای یک فرهنگ قوی هستند. این فرهنگ قوی نه تنها بر افراد بلکه بر سازمان و اهداف آن متمرکز می باشد. مدیران شرکت های موفق هر روزه فرهنگ خود را احیا می کنند و به طور صحیح سعی می کنند تا هویت فرهنگی خود را به کارکنان و همچنین استخدام های احتمالی جدید انتقال دهند. از این رو این ارزش ها و فرهنگ سازمانی است که بر سازمان و نحوه عملکرد آن موثر است.

اما یک فرهنگ بی اثر می تواند باعث سقوط یک سازمان و رهبر آن شود، کارمندان فاقد کارایی مثبت، گردش مالی بالا، روابط ضعیف با مشتری و سود کمتر نمونه هایی از تأثیرات منفی فرهنگ سازمانی ضعیف بر سازمان می باشند.

فرهنگ های سازمانی موفق نیز ممکن است در صورت ادغام با یکدیگر به یک فرهنگ ناکارآمد تبدیل گردند، معمولاً از هر سه ادغام دو مورد به دلیل مشکلات فرهنگی با شکست مواجه خواهند شد. در سال های اخیر، ادغام فرهنگ های سازمانی سرعت یافته و روند کسب و کارها را تغییر داده و به سمت تحقق اهداف خاص تجاری پیش رفته است. با این وجود چنانچه در هنگام ادغام، برنامه و دستور کار مناسب کسب و کار وجود داشته باشد، طبیعتاً فرهنگ سازمانی قوی توسعه خواهد یافت.

بنابراین رهبر یک سازمان به منظور کنترل و مدیریت فرهنگ سازمانی باید درک کاملی از فرهنگ سازمان خود داشته باشد. فرهنگ هر سازمان بر اساس ارزش هایی است که از یک سری مفروضات اساسی حاصل شود و این مفروضات عبارت اند از:

  • طبیعت انسان: آیا افراد ذاتاً خوب هستند یا بد، قابل تغییرند یا نه، فعالند یا منفعل؟ این فرضیات اساسی منجر به تشکیل باورهایی در مورد چگونگی تعامل کارکنان، مشتریان و تأمین کنندگان و نحوه مدیریت آنان می گردد.
  • رابطه سازمان با محیط خود: سازمان چگونه حوزه فعالیت و کسب و کار خود را تعریف می کند؟
  • احساسات مناسب: افراد جهت ابراز کدام یک از احساسات خود باید تشویق شوند و کدام را سرکوب نمایند؟
  • اثربخشی: سنجش عملکرد سازمان و مولفه های آن بر اساس یک سری معیارها صورت می گیرد. یک سازمان تنها زمانی کارآمد است که فرهنگ آن به وسیله یک استراتژی تجاری و ساختاری مناسب پشتیبانی گردد که هم برای کسب و کار و هم برای فرهنگ سازمانی مورد نظر مناسب باشد.

 

به طور کلی فرهنگ مفهومی مبهم است و غالباً جنبه ای تعریف نشده از سازمان می باشد. اگر چه تعاریف دانشگاهی گسترده ای در رابطه با موضوع فرهنگ سازمانی وجود دارد، اما تعریف واحدی و پذیرفته شده ای از فرهنگ سازمانی وجود ندارد.

فرهنگ سازمانی می تواند به طرق مختلفی از جمله رفتار رهبر، سبک های ارتباطی، پیام های منتشر شده داخلی و جشن های شرکتی خود را نشان دهد. با توجه به اینکه فرهنگ عناصر بسیاری را شامل می شود، بنابراین اصطلاحات مربوط به توصیف فرهنگ های خاص، بسیار متفاوت می باشند. بعضی از اصطلاحات معمول به منظور توصیف فرهنگ ها شامل پشتکار، مشتری مداری، ابتکار، سرگرمی، اخلاق مداری، تحقیق محوری، تکنولوژی محوری، فرآیند محوری، سطوح سلسله مراتبی، حمایت از خانواده و ریسک پذیری است.

فرهنگ سازمانی قوی

کلید یک سازمان موفق داشتن فرهنگی مبتنی بر مجموعه ای از باورهای کاملاً محکم و مشترک میان کارکنان است که توسط رهبر سازمان پشتیبانی می شوند. وقتی یک سازمان دارای فرهنگ قوی باشد، سه اتفاق رخ می دهد که عبارت اند از:

  • کارمندان می دانند که مدیریت ارشد در موقعیت های مختلف چه انتظاراتی از آنان دارد.
  • کارمندان باور دارند که واکنش و پاسخ مورد انتظار از آنها کاملاً مناسب و منطقی است.
  • کارمندان می دانند که برای نشان دادن ارزش های سازمان پاداش دریافت خواهند کرد.

کارفرمایان نقش اساسی در تداوم یک فرهنگ قوی دارند، به این صورت که با استخدام و انتخاب متقاضیانی که عقاید سازمان را در این فرهنگ مشترک دارند و رشد می کنند، توسعه برنامه های جهت گیری، آموزش و مدیریت عملکرد که ارزش های اصلی سازمان را ترسیم و تقویت می کنند و ارائه پاداش های مناسب به کارمندانی که واقعاً ارزش ها را مجسم می کنند.

 

دلایل اهمیت فرهنگ سازمانی

  • تعیین هویت درونی و بیرونی یک سازمان

فرهنگ سازمانی  نشان می دهد که کارکنان یک سازمان بین کار و زندگی خود تعادل ایجاد نموده اند، یک شرکت چگونه تجارت می کند، چگونه با دیگر سازمانها در تعامل است و چگونه تیم شما با مشتریان، کارکنان، شرکا، تامین کنندگان، رسانه ها و … ارتباط برقرار می کند. بنابراین فرهنگ سازمانی در همه جوانب یک کسب و کار نمایان خواهد شد، هویت سازمان و برداشتی که کارکنان و مشتریان از آن را دارند، مشخص می سازد.

  • فرهنگ سازمانی در ارتباط با ارزش های اصلی سازمان

فرهنگ یک سازمان انعکاسی از ارزش های اصلی آن مثل روش کسب و کار و مدیریت آن، تعامل با مشتریان و … است،بنابراین فرهنگ سازمانی مجموعه ای از اعتقادات و باورهای آن در عمل است.عدم تطابق  ارزش ها با فرهنگ سازمان، به عنوان یک مشکل محسوب و ارزش ها تنها لیستی از کلید واژه های بی معنی هستند که کارکنان به این موضوع کاملا واقف می باشند. از این رو یک فرهنگ سازمانی قوی ارزش های یک سازمان را از لحاظ عملکرد روزانه و ساختار سازمانی در اولویت توجه قرار می دهد.

  • تبدیل کارکنان به حامیان یا منتقدان سازمان

تبدیل کارکنان یک سازمان به حامیان آن یکی از مزایای داشتن فرهنگ سازمانی قوی می باشد. در واقع انتظار کارکنان فراتر از یک حقوق ثابت و مزایا است، آنان احساس مهم بودن در سازمان را دوست دارند و نه تنها در فرهنگ یک سازمان مشارکت بلکه تبلیغ کننده آن نیز هستند. بنابراین برای محقق شدن این امر باید برای کار خوب پاداش و ارزش قرار داده شود، فرهنگی که  برای موفقیت های فردی و گروهی جشن می گیرد و در صورت لازم به آنها اعتبار می دهد، چنین فرهنگی

باعث زنده شدن احساس موفقیت در کارکنان می شود و آنها را به حامیان خود تبدیل می نماید، در غیر اینصورت انتقادهای بسیاری بر آن تحمیل خواهد شد.

  • حفظ شایسته ترین کارکنان

یک فرهنگ سازمانی قوی باعث حفظ و نگهداشت کارکنان خوب آن می گردد، چرا که وجود یک فرهنگ کاری متمرکز بر افراد و کارکنان سازمان باعث بهبود مشارکت و احساس نزدیکی کارکنان ان سازمان می شود. از این رو استخدام افراد متناسب با فرهنگ سازمان می تواند باعث جذب و نگهداشت افراد برتر در آن سازمان گردد.

  • تحت تاثیر قرار دادن عملکرد و رفاه کارکنان

یک فرهنگ سازمانی سالم به عملکرد و رفاه کارکنان اهمیت می دهد، چرا که سلامت روحی و جسمی کارکنان برای سازمان اثرات مثبتی خواهد داشت. استراتژی های رفاهی چنانچه در زمان و به دلایل مناسب و به طرز صحیحی معرفی و انجام شوند، برای کارکنان و کارفرما فوق العاده کارآمد هستند. این استراتژی ها شامل رفتار حمایتی مدیریت، کارهای انعطاف پذیر و آزادی در بیان نظرات و … می باشند که در شکل دادن به محیط کار نقش اساسی دارند.

  • تبدیل سازمان به یک تیم

یک فرهنگ سازمانی موفق باعث گردآوری افراد و همسویی آنها با یکدیگر می گردد، از این رو با داشتن یک فرهنگ سازمانی سالم و هدف مشخص کارکنان یک سازمان با هم همکاری می نمایند، به تصمیم گیری ها جهت داده و باعث بهبود گردش کار می شود. اما فرهنگ سازمانی ناسالم منجر به مخفی کردن اطلاعات هر واحد از واحدهای دیگر، عدم همکاری کارکنان و کاهش بازدهی و راندمان در آن سازمان می گردد.

  • کمک به معارفه

فرهنگ سازمانی به عنوان نیروی هدایت کننده به ویژه در مورد استخدام های جدید در یک سازمان می باشد که غالباً افرادی با طرز فکرهای مختلف به سازمان وارد و باعث انتقال افکار خود به آن می شوند، این افراد به دلیل هماهنگی و انعطاف پذیری اندک با تغییرات و درک ضعیف نسبت به آنها، در شغل جدید مستعد شکست می باشند. ار این رو با داشتن یک فرهنگ سازمانی کارآمد، با برنامه معارفه و ورود آنها به سیستم می تواند نیازهای آنها را مرتفع نماید به گونه ای که قادر به انجام کارهای واقعی باشند و خود را با سازمان هماهنگ نمایند تا باعث پیشرفت سریع آنها شده و خود را با سازمان هم راستا کنند.

انواع فرهنگ سازمانی و مزایای آن ها

  • فرهنگ تیم گرایی

این فرهنگ، فرهنگی تعاملی و دوستانه می باشد که در آن به نظرات و ایده های همه اعضا اهمیت داده می شود. به عبارتی در این فرهنگ بر هم اندیشی کارکنان در تمام تصمیم گیری های سازمان تاکید می شود. از مزایای این فرهنگ می توان به شفافیت ارتباطات، قدردانی از کارهای شایسته کارکنان و رشد سازمان به صورت یکنواخت اشاره نمود.

  • فرهنگ توسعه گرایی

این نوع فرهنگ سازمانی، فرهنگی ریسک پذیر می باشد، رهبران سازمانی رویکردهای خلاقانه و جدید دارند و کارکنان در صورت اشتباه انجام دادن کاری شانس تکرار آن را خواهند داشت تا موفق گردند. مزایای این فرهنگ عبارت اند از: مزایای رقابتی در بازار، استقبال از همه ایده ها و تعهد مشترک در هر سطح سازمان برای نوآوری.

  • فرهنگ بازاری

این فرهنگ بر اساس نتیجه است، این فرهنگ تمام تلاش خود را در جهت کسب جایگاه مورد نظر در بازار و بیشترین سهام می کند. این فرهنگ در سازمان های بزرگ که دارای رهبران سخت کوش و قوی هستند و از کارمندان خود انتظارات زیادی دارند، متداول می باشد. به پایان رساندن کار در این فرهنگ، اولویت دارد. از مزایای این فرهنگ، تشویق کارکنان و انگیزه دادن به آنها، نشان دادن عکس العمل های متناسب با بازار و به هدف رسیدن حتمی کارکنان می باشند.

  • فرهنگ سلسله مراتبی

این فرهنگ دارای محیط کاری ساختاریافته و رسمی است. در این فرهنگ اجرای بدون اشکال فعالیت های سازمان بسیار مهم بوده و نتایج با اجرای کارامد و موفق وظایف حاصل می شوند. در این فرهنگ کارمندان از امنیت بیشتری برخوردار می باشند، حقوق آنها به موقع پرداخت و در دراز مدت در آن شغل باقی می مانند. همچنین امکان ارتقا کارمندان و متخصص شدن آنها در حوزه کاری مربوطه وجود دارد.

 

اجزای تشکیل دهنده فرهنگ سازمانی

  • ارزش ها: در قلب فرهنگ سازمان ها معمولاً ارزش های مشترکی وجود دارند، هیچ کدام از آنها صحیح یا غلط نیست، اما سازمانها باید تصمیم بگیرند که بر کدام ارزشها تأکید نمایند. این ارزش ها عبارت اند از:
  • نوآوری، تشویق به آزمایش و ریسک پذیری
  • توجه به جزئیات
  • نتیجه گرایی
  • انسان گرایی
  • گرایش به کار تیمی
  • تهاجمی بودن
  • ثبات و تامین امنیت

 

  • درجات متفاوت سلسله مراتب

سلسله مراتب سازمانی عبارت اند از شدید، متوسط و ضعیف، هر یک از این سطوح بیانگر این است که سازمان مربوطه تا چه اندازه ای به هویت فرد و جایگاه او در سازمان اهمیت می دهد. از این رو هر سازمانی در یکی از سه سطح مذکور قرار می گیرد. سلسله مراتب سازمانی شدید نسبت به دو سطح دیگر دارای ساختار سازمانی کاملاً مشخص و فعالیت در آن از طریق کانال های رسمی انجام می شود.

  • سطح ضرورت

سطح ضرورت تعیین کننده سرعتی است که یک سازمان به منظور تصمیم گیری و نوآوری و انجام آن ها به آن نیازمند است. سطح ضرورت در فرهنگ سازمانی در سه سطح بالا، متوسط و پایین تعریف می شود. انتخاب سطح ضرورت بسته به فشار و تقاضای بازار کار تعیین می شود. سازمانی با سطح ضرورت بالا، پروژه ها را به سرعت انجام تا به خواسته های بازار در حال تغییر پاسخ بدهد. سازمانی با سطح ضرورت متوسط پروژه ها را با سرعت منطقی انجام و سازمانی با سطح ضرورت پایین پروژه ها را به آرامی و مداوم انجام و کیفیت را در اولویت خود قرار می دهد.

  • عملکرد گرایی

هر سازمانی بر روی برخی از حوزه های عملکردی خود مانند زمینه های بازاریابی، عملیاتی و خدمت رسانی، تحقیق و توسعه، مهندسی یا سرویس دهی تاکید دارد. همچنین تصور کارکنان بخش های مختلف یک سازمان بر این است که فقط بخش عملکردی مربوط به آنها است که باعث پیشرفت سازمان می شود، از این رو رهبران یک سازمان باید درک مناسبی نسبت به تصور کارکنان از جهت گیری عملکردی سازمان کسب نمایند.

  • مردم گرایی یا وظیفه گرایی

معمولاً سازمان ها به منظور ارزیابی افراد و وظایف خود روش غالبی را در نظر دارند. در واقع یک سازمان شدیداً مردم گرا افراد تیمش را در درجه اول مد نظر قرار می دهد و اعتقادش بر آن است که عملکرد و بازدهی سازمان توسط کارکنان آن هدایت می شود. اما سازمان های وظیفه گرا وظایف و مسئولیت ها را در اولویت قرار می دهند و مسبب بهره وری و عملکرد عالی سازمان را کارایی و کیفیت بالای آن می داند. انتخاب مردم گرا یا وظیفه گرا بودن بستگی به حوزه فعالیت، صنعت، مسائل گذشته و یا فرایندهای عملیاتی یک سازمان دارد.

  • خرده فرهنگ های سازمانی

هر سازمان علاوه بر فرهنگ اصلی که رهبر سازمان برای القای آن تلاش می کند، دارای خرده فرهنگ هایی در میان گروه ها یا افرادی با آداب و رسوم خاص، می باشد. اگر چه این خرده فرهنگ ها در تمام اعضا یک سازمان مشترک نیستند اما ارزش های اصلی سازمان مربوطه را تحت الشعاع قرار می دهند و ممکن است مشکلاتی را برای آن کسب و کار ایجاد کنند. از این رو مدیران منابع انسانی باید این مشکلات را تشخیص و در صدد رفع آن برآیند.

نقش منابع انسانی و اقدامات آن برای توسعه فرهنگ سازمانی

از آنجا که فرهنگ نقش بسزایی در موفقیت هر سازمانی دارد، مدیران و سایر اعضا منابع انسانی بایستی باعث ایجاد و توسعه فرهنگ سازمانی با عملکرد عالی شوند. مهمترین اقدامات منابع انسانی برای توسعه فرهنگ سازمانی عبارت اند از:

  • الگو بودن به منظور انعکاس عقاید سازمان
  • استخدام کارکنان متناسب با نحوه عملکرد سازمان
  • تقویت ارزش های سازمان
  • تعریف نقش ها و وظایف کارکنان سازمان
  • ایجاد و حفظ برنامه های پاداش و ارزیابی کارکنان
  • فراهم نمودن امکان آموزش و یادگیری کارکنان
  • تشویق و توانمند نمودن کارکنان
  • شناخت مشکلات فردی و سازمانی و حل آنها
  • ارتقا محیط کاری بر اساس محصول یا سرویس مورد نظر مشتری
  • ایجاد کانال ارتباطی دو طرفه با مشتریان و دریافت بازخورد از آنها

فرایند تغییر در فرهنگ سازمانی

  • تعریف ارزش ها و رفتارهای مطلوب
  • هماهنگ نمودن فرهنگ با راهبردها و فرایندها
  • مرتبط کردن فرهنگ سازمانی و پاسخگویی
  • برخورداری از استدلال های مشهود
  • تعریف موارد غیر قابل مذاکره
  • هماهنگی فرهنگ با نام تجاری سازمان
  • ارزیابی میزان کارآمدی تلاش های سازمان
  • صبور بودن در فرایند تغییر فرهنگ
  • سرمایه گذاری
  • داشتن جسارت و سرسختی

 

 

سخن پایانی

فرهنگ یک سازمان ریشه در ارزش ها، اعتقادات و باورهای آن دارد. با این وجود فرهنگ سازمان نیز بسته به شرایط کسب و کار قابل تغییر می باشد. فرهنگ سازمانی نقش مهمی در رضایت یا عدم رضایت شغلی کارکنان سازمان ایفا می نماید، بنابراین مدیر یک سازمان باید در صدد ایجاد فرهنگی قوی برای آن باشد تا علاوه بر رسیدن به اهداف سازمان، قادر به راضی نگه داشتن کارکنان و حفظ آنها باشد. بنابراین داشتن فرهنگ قوی برای هر سازمان امری ضروری است و باعث موفقیت سازمان می گردد. به عبارتی فرهنگ سازمانی بیانگر هویت درونی و بیرونی و ارزش های یک سازمان است که در حفظ کارکنان شایسته و هم راستا نمودن آنها در جهت برآورده نمودن اهداف و عملکرد بهینه سازمان نقش مهمی دارد.

 

در این مقاله به فرهنگ سازمانی و انواع آن، دلایل اهمیت آن، نقش منابع انسانی در ایجاد و توسعه آن و … اشاره شد. شما عزیزان جهت کسب اطلاعات بیش تر به وب سایت خانم سهیلا سرگزی مراجعه کنید، از مطالب و مقاله های ارزشمند ایشان در این زمینه استفاده و در صورت لزوم از مشاوره و راهنمایی های ارزشمند و کاربردی خانم سرگزی بهره مند گردید.

سهیلا سرگزی

راه آسان‌تری برای ارتباط با کاربران‌مان پیدا کرده‌ایم :) عضویت در کانال

مطالب زیر را حتما بخوانید:

قوانین ارسال دیدگاه در سایت

  • چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه اشخاص مدیر، نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  • چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

نظرات کاربران

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    لینک کوتاه :

    عضویت در خبرنامه ویژه مشتریان سیگما پلاس

    با عضویت در خبرنامه ویژه سیگما پلاس از آخرین جشنواره های سایت باخبر شوید!