چگونه به یک رهبر سازمانی فوق العاده تبدیل شویم

بزرگترین مشکل اصلی سازمان ها این است که مدیریت و رهبری را یکسان می دانند. در حالیکه این دو مفهوم کاملا از هم جدا هستند.

«جان کاتر» استاد برجسته ی علوم سازمانی و مدیریت تغییر می گوید: مدیریت و رهبری در سازمان ها، یکی در نظر گرفته می شود و گاهی این دو را به جای یکدیگر به کار می برند که اشتباه فاحشی است. جان کاتر معتقد است که نباید در یک سازمان رهبری را در بالاترین مرتبه قرار دهیم و در رده های پایینی آن، مدیر و بعد از آن کارشناسان و کارمندان باشند.

رهبر سازمانی ، موضوعی است که به چشم انداز و آینده ی یک سازمان مربوط است. اما وقتی به مدیریت نگاه می کنید می بینید مفهوم آن چیز دیگری است.

مدیریت را می توان مجموعه ‌ای از فرآیند هایی مثل برنامه ریزی، سازماندهی نقش ها، استخدام، ارزیابی عملکرد ها و طراحی مشاغل تعریف کرد. مدیریت از طریق اجرای این فرآیندها، سازمان را انعطاف پذیر می کند. نقش مدیریت در سرنوشت سازمان خیلی مهم است. اما رهبری موضوع متفاوتی است. رهبری به آینده سازمان مرتبط است. از طریق رهبری است که سازمان ها فرصت های آینده را پیدا کرده و از این فرصت ها برای موفقیت بهره گیری می کنند. رهبری در سازمان بیشتر معطوف به آینده ی سازمان و چشم انداز آن می باشد. اینکه در بین کارمندان و سازمان، چشم انداز و آینده را عمومی و واحد کنیم و کاری کنیم که چشم انداز و اهداف سازمانی تبدیل به دغدغه ی کارمندان شود، رهبریت در سازمان است.

حالا برای اینکه رهبر کسب و کار خود باشید و بتوانید بهره وری کارمندان تان را بالا ببرید، ناچارید رهبر باشید نه مدیر. البته این بدان معنا نیست که کسب و کار شما مدیر نمی خواهد. اتفاقا بر عکس. مدیریت کسب و کار حتی گاهی وسیع تر از رهبری در سازمان است، تا جایی که عده ای از متخصصان و صاحب نظران علوم سازمانی، رهبری را یکی از شاخه های مدیریت می دانند. می توان رهبری را به عنوان یک موتور خودکار دانست که با داشتن ویژگی هایی همچون هوش، بصیرت، آگاهی، ابتکار عمل، مسئولیت پذیری، اعتماد به نفس بالا و غیره، سازمان را به چشم انداز خود هدایت می کند. با رعایت تمام نکاتی که گفته شد می توانید رهبر سازمانی شوید. اما اگر خواستید رهبر سازمانی باقی بمانید باید “نفوذ در دل” را یاد بگیرید. باید بتوانید با جلب اعتماد، در دل کارمندان نفوذ کنید و بهره وری آن ها را بهبود ببخشید.

راه کارهای افزایش بهره وری کارمندان سازمانی

وقتی صحبت از بهره وری کارمندان یک سازمان به میان می آید، خیلی از عوامل در این بهره وری نقش دارند و با تجزیه و تحلیل آن، نقش هر یک به روشنی نمایان می گردد. رهبری در سازمان به عنوان کلیدی ترین نقش می تواند میزان بهره وری را افزایش یا کاهش دهد. گاهی وقت ها این نقش به طور مستقیم و گاهی غیر مستقیم تاثیر گذار است.

بالا بردن میزان بهره وری کارمندان از دغدغه های یک مدیر و رهبر است. اگر مدیریت سازمان به عهده ی خودتان است باید بدانید که افزایش یا کاهش بهره وری کارمندان به هنر مدیریت شما باز می گردد. اگر فقط یک مدیر هستید به احتمال زیاد کارمندان شما بهره وری خاصی ندارند و اگر هم داشته باشند ممکن است موقتی باشد.

یکی از راه کارهایی که می تواند بهره وری در کارمندان را افزایش دهد این است که شما باید رهبر کسب و کارتان باشید و توانایی کوچینگ کارمندان را داشته باشید نه صرفا یک مدیر. اگر کسب و کارتان به حدی است که چندین کارمند داخلی و خارجی دارید، بهتر است در صورت نیاز پست مدیریت را کنار بگذارید و به شخص دیگری بسپارید. با این کار وقت بیشتری دارید و می توانید رهبر کسب و کارتان شوید.

اگر از روش های کلاسیک مدیریتی در این راستا استفاده کنید، تاثیر خوبی خواهید گرفت. برای مثال:

1. به میان کارمندان تان بروید و حضوراً به درد و دل، شکایت و گله ی آن ها گوش دهید. ببینید چه دغدغه ای دارند و سعی کنید دغدغه ی آن ها را رفع کنید. گاهی وقت ها کارمندان می خواهند که مدیر و رهبر شان به آن ها گوش دهد. البته لازمه ی این کار نفوذ در دل کارمندان است به طوریکه شما را رهبر خود ببینند نه یک مدیر و این عمل جز با استفاده از جلب اعتماد کارمندان میسر نمی شود.
2. با آغوش باز پیشنهادات شان را گوش داده و بپذیرید.
3. کاری کنید که کارمندان تان از شما نترسند. ترس کارمند از مدیر یعنی شکست رهبری. یعنی شنیدن تملق و تعریف نابجا از خودتان که آرام آرام پایه های کسب و کارتان را سست می کند.
4. نیازی نیست که مداوم کارمندان را زیر ذره بین بگذارید. اگر آن ها بدانند که تا حدودی استقلال دارند و این استقلال کاری را شما به آن ها داده اید، مطمئنا از شما به عنوان یک رهبر پیروی می کنند.
5. با آموزش های دوره ای و ضمن خدمت، ارتباطی تنگاتنگ با کارمندان داشته باشید.
6. کاری کنید که رهبری و مفهوم آن در سازمان، همگانی شود. اینکه بگویید رهبری فقط با یک نفر است جمله ای اشتباه است. باید روح رهبری را در تک تک کارمندان زنده کنید که هر کس در پست و مقام سازمانی خود، رهبری را در خود ببیند و این مسئله دغدغه ی او باشد.

مهارت های مورد نیاز یک رهبر سازمانی چیست

اگر مدیر سازمان یا کسب و کارتان هستید باید بدانید که مدیریت بدون رهبری می تواند آسیب پذیری سازمان تان را بالا ببرد. پس به رهبری فکر کنید. اگر بتوانید سازمان را رهبری کنید و به این مهارت برسید، چشم انداز سازمان و کسب و کارتان دست یافتنی تر خواهد بود.

این چهار مهارت را در خود و کارمندان تان پرورش دهید و شک نکنید که رهبر موفقی خواهید شد:

• خود آگاهی:

خود آگاهی خیلی فراتر از درک نقاط ضعف و قدرت است. باید به درکی عمیق برسید که رفتار رهبری شما چه تاثیری روی سازمان می گذارد.

• یادگیری سریع:

باید بتوانید به عنوان یک رهبر، یادگیری مسائل را در خود تقویت کنید. با مدیریت کردن زمان، آموزش و یادگیری خود را بهبود ببخشید.

• ارتباط برقرار کردن:

بروید و نحوه ی ارتباط گیری افراد با یکدیگر، مدیران با هم و مدیران و کارکنان با یکدیگر را زیر نظر گرفته و آموزش ببینید که چگونه باید ارتباط عمیق و موثری با مدیران و کارکنان سازمان تان برقرار کنید و هر چه یاد گرفتید به مدیران و کارکنان آموزش دهید. نترسید قرار نیست کسی رهبری را از شما بگیرد.

• اثر گذاری:

اگر می خواهید رهبری کنید، قرار نیست همه کارها را خودتان انجام دهید. باید بتوانید روی متقاعد کردن، پیشرفت و نحوه ی توضیح دادن به کارمندان و مدیران کار کنید تا تاثیر گذار باشید.

سخن پایانی

اگر در صدد داشتن کسب و کاری موفق و سازمانی رو به پیشرفت هستید باید مدیریت را با رهبری ادغام کنید و گاهاً برای بالا بردن بهره وری کارمندان سازمان باید مدیریت را کنار گذاشته و رهبر آن ها باشید. امیدواریم مطالبی که برای شما در این مقاله ذکر کردیم به شما در افزایش بهره وری کارمندانتان کمک کند.